راه در جهان یكی است... و آن راه راستی است


۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

سپهبد مهدی رحیمی


تیمسار رحیمی آخرین فرماندار نظامی تهران بود.مردی آرام، مهربان و با چهره‏ای دوست داشتنی که به شدت مورد احترام اطرافیان و همقطاران قرار داشت. شخصيتي مثال زدني داشت در عين قاطعيت و صلابت، هرگز خصايل انساني اش را از ياد نمي برد. پس از 32 سال ازانقلاب، هنوز هم بسیاری از ایرانیان وطن پرست، شیفتهء رشادت، شجاعت او هستند و وفاداری و وظیفه‏شناسی او را به عنوان یک قهرمان ملی به یاد می‏آورند.
همسراین مرد هنوز هم پس از گذشت این همه سال روزی نیست که یادی از او نکند و مرگ جانگداز او را در شب 26 بهمن 57 فراموش نکرده است. ﻣﻨﻴﮋﻩ رﺣﻴﻤﯽ ﮐﻪ در ﺁرزوﯼ داﺷﺘﻦ ﻓﺮزﻧﺪﯼ ﺑﺴﺮ ﻣﯽ‌ﺑﺮد ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ هرﮔﺰ ﻓﺮزﻧﺪﯼ به دﻧﻴﺎ ﻧﻴﺎورد، ﺑﻠﮑﻪ همسر وﻓﺎدارش را هم از دﺳﺖ داد. ﻣﻨﻴﮋﻩ رﺣﻴﻤﯽ به خاطر ﻣﯽ‌ﺁورد ﮐﻪ همسرش ﻳﮏ ﺷﺨﺺ اﺳﺘﺜﻨﺎﺋﯽ ﺑﻮد، ﺧﺎﻃﺮات ﺧﻮب و ﻧﺸﺎط ﺑﺨﺸﯽ را ﺑﺎ همسرش ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. او مي‌گويد "اﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﺎ دﮐﻪ ﻣﻴﻮﻩ ﻓﺮوﺷﯽ ﺗﺼﺎدف ﻧﮑﺮدﻩ ﺑﻮدم هرگز رﺣﻴﻤﯽ را ﻧﻤﯽ‌ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ. ﺳﺎل1347 ﺑﻮد ﺑﺎ ﻓﻴﺎت ﺑﺮ اﺛﺮ ﺣﺎدﺛﻪ‌اﯼ ﮐﻪ اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎد ﺑﺎ دﮐﻪ هندواﻧﻪ ﻓﺮوﺷﯽ ﺗﺼﺎدف ﮐﺮدم ﻣﺮدم ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺼﺎدف ﺧﻨﺪﻩ‌دار ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ‌ﮐﺮدﻧﺪ. رﺣﻴﻤﯽ در ﺁن ﺳﺎل رﺋﻴﺲ ﭘﻠﻴﺲ ﺑﻮد. وﻗﺘﯽ به خود ﺁﻣﺪم دﻳﺪم ﺑﺎ ﻳﻮﻧﻴﻔﺮم و ﺑﺎﺗﻮن ﺧﻮدش ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﻣﻦ اﻳﺴﺘﺎدﻩ اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮد اﻋﺘﺮاض ﻣﻦ و ﺗﺎﮐﻴﺪ ﺑﺮ اﻳﻨﮑﻪ ﻣﻦ ﻳﮏ ﺧﺎﻧﻢ هستم، با اين حال او ﻃﺮف هندواﻧﻪ ﻓﺮوش را ﮔﺮﻓﺖ و ﮔﻮاهينامة راﻧﻨﺪﮔﯽ ﻣﺮا از دﺳﺘﻢﮔﺮﻓﺖ. ﻣﻦ ﮐﻪ دﺧﺘﺮ ﻳﮏ ژﻧﺮال ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﻮدم از اﻳﻦ ﻗﻀﻴﻪ ﺑﺴﻴﺎر رﻧﺠﻴﺪم وﻟﯽ روز ﺑﻌﺪ ﭼﻮن ﻣﺜﻞ ﻳﮏ ارﺗﺸﯽ ﺑﺎ دﻳﺴﻴﭙﻠﻴﻦ به بار ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮدم در ﻗﺮارﮔﺎﻩ ﭘﻠﻴﺲ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪم. مهدي رﺣﻴﻤﯽ ﭘﺸﺖ ﻣﻴﺰش ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد او در اﻳﻦ ﻳﻮﻧﻴﻔﺮم ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺮازﻧﺪﻩ دﻳﺪﻩ ﻣﯽ‌ﺷﺪ. ﺳﻴﻨﻪ او ﭘﺮ از ﻣﺪال ﺑﻮد. او ﻣﺜﻞ ﻳﮏ ﺟﻨﺘﻠﻤﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ و ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﻮش و ﺑﺶ ﮐﺮد، ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ زد و دﺳﺘﻮر ﭼﺎﯼ داد. وﻗﺘﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﺗﺼﺎدف را دوﺑﺎرﻩ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ اﺗﻔﺎﻗﯽ اﻓﺘﺎدﻩ از ﺧﻨﺪﻩ رودﻩ ﺑﺮﺷﺪ. وﻟﯽ اﻳﻦ ﻗﻀﻴﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ او وظيفة ﭘﻠﻴﺴﯽ ﺧﻮد را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﻨﺪ. روز ﺑﻌﺪ ﺑﻪ دﻳﺪن ﻣﻦ ﺁﻣﺪ. ﺁن ﺷﺐ ﻣﺎ در ﻣﻨﺰل ﺷﺎﻣﯽ ﺧﻮردﻳﻢ و اﻳﻦ دﻳﺪارها ﺑﺮاﯼ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ اداﻣﻪ ﻳﺎفتند." ﮔﺮﭼﻪ رﺣﻴﻤﯽ ﺑﺎ ادب و اﺣﺘﺮام فراوان ﮔﻞ ﻣﯽ‌ﻓﺮﺳﺘﺎد ﻣﻨﻴﮋﻩ ﺑﻴﺴﺖ و هفت ﺳﺎﻟﻪ به تازﮔﯽ از همسر ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺧﻮد ﻃﻼق ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد و ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮل اداﻣﻪ ﺗﺤﺼﻴﻞ در داﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻮد و ﺑﺎ دﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺧﻮد به نام ﺷﻴﺮﻳﻦ زﻧﺪﮔﯽ مي‌كرد. رﺣﻴﻤﯽ 47 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ از همسر ﺧﻮد جدا شده ﺑﻮد، به سوي ﻣﻨﻴﮋﻩ ﮐﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪ. در ﻳﮏ ﺟﺸﻦ ازدواج ساده، ﻣﻬﺪﯼ و ﻣﻨﻴﮋﻩ ﺑﻪ همسري هم درﺁﻣﺪﻧﺪ. ﻣﻨﻴﮋﻩ رﺣﻴﻤﯽ اﺿﺎﻓﻪ مي‌كند: "ﻳﺎزدﻩ ﺳﺎل از ازدواج ﻣﺎ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺷﺖ، در ﺗﻤﺎم ﻣﺪت زﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮ از ﺷﺎدﯼ و ﻧﺸﺎﻃﯽ را ﺑﺎ مهدي رﺣﻴﻤﯽ داﺷﺘﻢ. ﻣﺎ در ﺳﻌﺪﺁﺑﺎد زﻧﺪﮔﯽ مي‌كرديم. ﺁن زﻣﺎن رﺣﻴﻤﯽ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﺎرد شاهنشاهي ﺑﻮد. ﻣﺎ هرﮔﺰ روزهاي ﺑﺪﯼ باهم ﻧﺪاﺷﺘﻴﻢ. او ﺳﺨﺖ ﮐﺎر ﻣﯽ‌ﮐﺮد ﮔﺎهي ١٢ ﺳﺎﻋﺖ در روز. رﺣﻴﻤﯽ ﻣﺮد ﺳﺎدﻩ‌اﯼ ﺑﻮد مثل اﻳﻨﮑﻪ او ﻳﮏ دروﻳﺶ بي‌الايش اﺳﺖ. او هرﮔﺰ ﺑﻪ همسرش ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻧﮑﺮد همانطور كه هرﮔﺰ ﺑﻪ ﮐﺸﻮرش نيز ﺧﻴﺎﻧﺖ ننمود. مهدي رﺣﻴﻤﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ اﻳﺮاﻧﯽ و ﻣﺮد ﺑﺴﻴﺎر درﺳﺘﮑﺎر و ﮐﺘﺎﺑﺨﻮاﻧﯽ ﺑﻮد. دﺧﺘﺮ ﻧﺎﺗﻨﯽ ﺧﻮد را ﺑﺴﻴﺎر دوﺳﺖ مي‌داشت و ﺷﻴﺮﻳﻦ هم او را ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻴﻤﺴﺎر ﺧﻄﺎب مي‌كرد."

بسیاری با اعدام این افسر رشید و وفادار متعجب و وحشتزده شدند. مردم می خواستند بدانند او در آخرین لحظات زندگیش چه گفته‏ اﺳﺖ. خبرنگار روزنامه اطلاعات هنگام دستگیری وی مصاحبه ی کوتاهی با او انجام داد که متن مصاحبه به شرح زیر است:
تیمسار چگونه دستگیر شدید؟
امروز ظهر (۲۲ بهمن) در حالی که به تنهایی در میدان سپه راه میرفتم چند نفر روی سرم ریختند و مرا دستگیر کردند و به اینجا آوردند. کمی هم اذیتم کردند و کتکم زدند ولی مهم نیست جوان بودند من بی گناه هستم و کاری نکرده ام من همیشه خدمت خدا را کرده ام و خدمتگذار مردم بوده ام.
چرا پس از پیام امام خمینی که در آن شما و دیگر امرای ارتش را دعوت به پیوستن به مردم کرده بودند توجهی نکردید؟
من سرباز بودم و سوگند خورده بودم و باید به سوگند وفادار می ماندم.
درباره وضع فعلی خود چگونه فکر می کنید؟
خوشحالم که اگر اسیر هستم اسیر دست مسلمانان هستم و حق و عدالت اجرا خواهد شد.

جلسه دادگاه از صبح 26 بهمن در محل دبیرستان شماره ۲ علوی تشکیل شد و تا ساعت ۷ بعد از ظهر ادامه یافت. در گزارش جلسه دادگاه نشانی از وکیل مدافع نیست. پس از پایان جلسه اعضای دادگاه به حضور امام خمینی رفتند و امام حکم اعدام ۴ نفر از متهمین ردیف یکم را به حکم آیه «مفسدین فی الارض» تایید کرد و حکم مصادره اموال آنان را نیز صادر کرد.بر اساس اظهارات قاضی شرع ( آیت الله خلخالی) همکاری با رژیم سابق پس از سال ۱۳۴۲ از دلایل جرم علیه متهم بشمار آمده است: "من عقیده داشتم و حالا هم معتقدم که تمام وکلای مجلسین شورا و سنا و همه استانداران و رؤسای ساواک و شهربانی که از سال ٤٢ به بعد و پس از تحریم امام بر سر کار بودند، محکوم به اعدام می باشند. ...خلاصه این که همه افرادی که از همان اوایل تأسیس دادگاه های انقلاب اسلامی و در زندان قصر به حکم اینجانب اعدام شدند، مفسد فی الارض بودند و به حکم قرآن خونشان هدر بود...نمی شد یکی از آنها را به حکم قرآن تبرئه کرد."

تیمسار رحیمی دستان خود رادر دادگاه به آسمان بلند کرده است و می‏گوید فقط به خدا پناه می‏برد

وی در نیمه شب پنج شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ به بر روی پشت بام مدرسه رفاه تیرباران شد. روزنامه اطلاعات در فوق العاده خود به تاریخ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ ماجرا را اینطور بیان می کند: نیمه شب دیشب ۴ ژنرال عالیرتبه ارتش بر اساس حکم صادره دادگاه انقلابی تیرباران شدند. در حالیکه یک ربع به ساعت ۲۴ مانده بود ارتشبد نصیری رئیس سابق ساواک، سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران و رییس شهربانی سابق، سرلشکر رضا ناجی فرماندار نظامی اصفهان و سرلشکر خسروداد فرمانده هوانیروز با دستهای بسته روبروی جوخه آتش قرار گرفتند و با گلوله‌های چهار جوان مسلح در کمیته امام به رگبار مسلسل بسته شدند.
رفتاری که تیسمار رحیمی و تیمسار خسروداد در برابر جوخه اعدام داشتند رفتاری بسیار شجاعانه بود. تیمسار رحیمی سلام نظامی و همچنین «پاینده ایران» گفت و اجازه نداد چشم‌هایش را ببندند.ساعت نزدیک چهار صبح بود که گفتند آقا آمد. خمینی آمد روی پشت بام و به جنازه‌هایی که روی برف بی‌جان و با بدن‌های پر از گلوله افتاده بودند نگاه کرد. رحیمی بسیار دلاورانه جان داد؛ به گونه‌ای که بعدها آیت‌الله خمینی از او به عنوان یک نمونه یاد کرد و گفت که اگر قرار است کسی بمیرد حداقل مثل او شجاعانه بمیرد.

 
ابراهیم یزدی (سمت چپ) از اعضای اصلی‌ دادگاه فرمایشی
ابراهيم يزدی که از ابتدای انقلاب در محاكمه افسران از جمله تيمسار مهدی رحيمی شركت داشت در دولت موقت اول معاون نخست وزیر و سپس وزیر امور خارجه شد. بسیاری بر این باورند ابراهيم يزدی که هم اکنون در بند 209 انفرادی زندان اوین به سر می برد تقاص جنایاتش در سال 57 را به نحوی بازپس می‏دهد.
خوشبختانه فیلم محاکمه تیمسار رحیمی به دست ابراهیم یزدی و صادق خلخالی موجود است. پاسخ های قاطع رحیمی و درماندگی ابراهیم یزدی دیدنی است. فیلم را اینجا ببینید:
جالب است دریک فیلم کوتاه که سازنده آن مشخص نیست ابراهیم یزدی در سخنانی سراسر دروغ به انکار محاکمه سپهبد رحیمی می پردازد و اذعان می دارد که به هیچ عنوان در محاکمه و اعدام تیمسار رحیمی دخالت نداشت. در بخش دیگر فیلم می گوید خلخالی آنها را سرخود اعدام کرد! درحالیکه کافی است دوستان به فیلم نگاه کنند تا حقیقت روشن شود. این هم سند دیگری از دروغ گویی و عوام فریبی افرادی است که پس از لگد خوردن و به بیرون پرت شدن از دایره قدرت، منتقد شده اند شاید کسی در به رویشان بگشاید.
در زیر باران گلوله های داغ..............پاشیده بر این خاک بذر هزاران باغ
آنان که بی پروا جان را فدا کردند........در شوره زار تن جنگل به پا کردند
در بستر تاریخ از خون این یاران........حماسه می جوشد از چشمه عصیان
آن لحظه که دژخیم فرمان آتش داد.......سیلاب آزادی با خون براه افتاد
در لحظه ی اعدام معراج این یاران.....فریادشان این بود پاینده باد ایران 
برگرفته از:
فوق العاده روزنامه اطلاعات. جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۵۷
خاطرات آیت الله خلخالی. آیت الله شیخ صادق خلخالی. جلد اول فصل هفتم انقلاب اسلامی و توطئه گروهک ها چاپ دهم صفحه ۳۶۰ انتشارات سایه
روزنامه اطلاعات. دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۵۷. شماره ۱۵۷۸۳ صفحه ۳
مقاله" ۳۰ سالگی انقلاب ایران"- علیرضا نوری زاده
تارنمای شیرین نشاط (فرزند سرلشگر علی‌ نشاط)
هرگونه کپی و برداشت از مطالب این وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

۱۹ نظر:

  1. درود

    درود بر شرف انسانهایی مانند رحیمی و جهانبانی و خسروداد و محقق.
    درود بر انسانهایی مانند رحیمی که معنی و مفهوم سوگند خوردن را می شناسند.
    ننگ بر قره باغی ها و فردوست ها که مایه ننگ ارتش شاهنشاهی ایران هستند.
    یاد دلیر مردانی مانند رحیمی نزد میهن پرستان همیشه زنده است.

    پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

    پاسخحذف
  2. درود بر فرشید گرامی
    درود بر روان تمام انسان های وطن دوستی که همواره و در همه جا برای اعتلای انسانیت و دفاع از وطن مردانه ایستادند.
    من فقط آرزو دارم روزی کشوری آزاد همراه با دستگاه قضایی مستقل و عادل داشته باشیم تا هرکس بر طبق قانون برای جرم هایش مجازات شود. وجود حتی یک انسان با هرگونه خطایی در چنین دستگاه قضایی ننگ آوری برای همه ایرانیان شرم آور است. به امید حاکمیت دموکراسی و قانون و قانون پذیری در ایران عزیزمان...

    پاسخحذف
  3. به نام ایران و تاریخ و شکوه هزاران ساله اریا روزی که دور نخواهد بود انتقام تک تک یاران از این تازیان گرفته خواهد شد
    ایران سربلند ایرانی سرفراز و تا ابد برافراشته باد پرچم زیبای شیر و خورشید نشان

    پاسخحذف
  4. دلنشین بود. دنیا دار مکافاته!
    ای کشته که را کشتی تا کشته شدی زار
    تا کیست که او را بکشد آنکه تو را کشت

    پاسخحذف
  5. با درود
    با سپاس فراوان از روشنگریها و تلاشهای شما. ای کاش این نوشتار را کسانی که اکنون در ایران سلطنت
    می کنند بخوانند و پند گیرند.
    تاریخ مانند چرخ می چرخد و پره های بالایی چرخ روزی به زیر خواهد آمد. کجایند پندگیران!!!! افسوس!
    با سپاس
    کاوه

    پاسخحذف
  6. nدرود بر روان پاک تیمسار جهانبانی رحیمی ناجی روحتان شادبادا

    پاسخحذف
  7. با درود به شما و سپاس از روشنگریتان.یاد باد خون شهیدان وطن یاد باد

    پاسخحذف
  8. درود فرشید عزیز و نازنین و بسیار گرامی .. بسیار دلم برای مطالب ارزشمند و گزارش های شایسته و به یاد ماندنی شما تنگ شده بود .. آرزو می کنم همواره ÷وینده و ÷اینده و ÷سندیده باقی بمانید .. یاد و خاطره همه دلاورمردان و شیر بانوان زادبوم آریایی ÷اینده و راهشان پر رهرو باد ... دوباره می سازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش..

    پاسخحذف
  9. با بهترین درود ها به فرشید گرام
    ان زمان بسیاری از ما نمیدانستیم چه میگویم و چه میکنیم همانگونه که شاه میگفت (نه اینکه هواخواه رژیم سلطنت باشم) ارتجاعی سرخ و سیاه، همین هم بود به قول بچه هایی فدایی و مجاهد میگفتند رژیم سرنگون شود و این ها عدام شوند و هنگامی که پرسیده میشد که و چه حکومتی سر کار بیاید میگفتند مهم نیست !! این ها عوامل امریکا هستند ! . افسران ارشدی´به مانند جهانبانی یا خسرو داد به جوخهایی مرگ سپرده شدند بدون اینکه نه فرمان شلیکی داده باشند و نه دستور شکنجه و کشتاری. خلخالی در خاطراتش میگوید روی یک تکه کاغذ که از روزنامه کیهان کندم نام هایی این ۵ تن را نوشتم و دادم به احمد که به آقا نشان دهند ....
    آقایی یزدی چوب همن کار هایش را میخورد همانگونه که موسوی و کروبی چو´ب کشتار سالهای ۶۰ و ۶۷ را کامی میخورد و خواهند خورد .
    یزدی را به انگیزه دادگاه آشنایانم خوب میشناسم ایشان به گفته بسیاری کاسه داغ تر از اشی بودند و حتا میگفتند در ترجمه ها برای تنی از خبرگزاری ها ها آب و تابی به ان میدادند حال خنده دار است که میگفت من اصلان کاری ندا شتم یا امام !! خبر ندا شت از این همه کشتارها . خلخالی در خاطرات خود میگوید امام از همه کشتار ها خبر داشت و من حتا یک نفر را بدون دستور امام نکشتم .
    جالب است بدانیم که جمه سیاه!! شهریور ۱۳۵۷ که ان روز ها از هزار کشته !!!در میدان ژاله نام برده شد به گفته سازمان مدارک انقلاب اسلامی ۵۷ کشته در این روز بود که از این نفرات ۵۲ نفر در میدان ژاله کشته شدند و بقیه در نقطه هایی دیگر تهران . امروز میگویم که ما اشتباه کردیم و همان ارتجاعی سرخ و سیاه بود که این افسران را به جوخهایی مرگ سپرد و عامل هایی ان امروز یا در زندان هستند یا کشته شدند یا فراری در قرارگاه اشراف یا کشوری دیگر
    شاد باشی و تندرست

    پاسخحذف
  10. اگرچه سال‌های سال آتش فروزان ساسانیان خاکستر گشته، به پاکی آن آتش باورمندیم که روزی فرا می‌رسد که از خاکسترها ققنوس برخیزد و آن‌هنگام است که سال‌ها خشم روی هم انباشته ی ایرانیان چونان آتشی سهمگین زبانه می‌کشد و باری دگر مردمانی دلیر و نژاده از ایران زمین برخواهند خاست تا چونان نیاکان خویش از خاور تا مرزهای چین و از باختر تا دروازه‌های روم حکم برانند و چونان نیاکان خویش بر برتری و سروری خویش آگاه گشته و آن را چون گوهری گران‌بها برای فرزندان خویش به جای گذارند، در رستاخیز ایران تمامی دشمنان این مرز و بوم در آتش خشم ایرانیان راستین خواهند سوخت و آن روز در زمانه ای چندان دور نخواهد بود....

    پایگاهِ میهن‌پرستانِ ایرانِ‌بزرگ فر و شکوه نیاکان خویش را می ستاید، شما نیز به آن در آیید :

    http://mihanparast.ir/forum/index.php

    پاینده ایران
    افراشته کاویان
    نابود باد انیران!

    پاسخحذف
  11. من شما را در قسمت پیوندهایم لینک میکنم اگر مایلید شما هم من را با نام بیداری لینک کنید

    پاسخحذف
  12. با درود
    من هم این مطلب شمارا خواندم هم مطالبی که در مورد اعراب و کتاب سوزی آنها آورده اید ، جائی هم در مورد اسکندر گفتید ، ایشان همتمام کتابهای ما ایرانیان را برد به یونان از روی آن نسخه ای برداشت و اصلش را از بین برد در نتیچه باید گفت تمامی علم یونانیان بعد ازآن از کتب از بین رفته ایرانیان کسب شده است و بس
    - درضمن پیشنهادی برای شما دارم به سایت آزادگی بروید و در آنجا عضو بشوید ( اگر عضو نیستید ) و این مطالبی که راجع به نیاودرن علم از طرف اعراب و کتاب سوزی هایشان اینجا گذاشتید را درآنجا هم منتشر کنید چون متن شما کامل است اگر این کاررا بکنید اشخاص بیشتری را مطلع کردید ، نشانی سایت آزادگی هست:www.azadegi.com

    - درضمن من شمارا دوباره در وبلاگ خودم لینک کردم اگر دوست داشتید شما هم منو با نام بیداری لینک کنید
    بدورد - پاینده ایران

    پاسخحذف
  13. درود

    بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
    در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است
    از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
    خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

    پیشاپیش نوروز باستانی را خجسته باد می گویم.

    هیچس دوست نداره فیلتر باشه ولی تیغ سانسور هر صدایی رو دوست داره خفه کنه ولی تا زمانی که بدون ترس از این تیغ حرف بزنیم و بنویسیم تاثیری نخواهد داشت. جایی این تیغ اونها تاثیر داره که ما رو به دلیل فیلتر نشدن و گرفتار نشدن در تیغ فیلترینگ و سانسور مجبور به خود سانسوری بکنه.

    پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

    پاسخحذف
  14. با درود بسیار
    فرشید جان سال نو بر شما و بر خانواده شما و همچنین همه ایرانیان خجسته و همایون باد
    ( تقدیم گلهای فراوان )

    پاسخحذف
  15. بیاید خواستار مجازاتی درخور برای قاتلان خرس ماده و توله هایش باشیم.


    ننگ بر تو باد
    تویی که به اندازه جویی بوی از انسانیت نبرده ای
    انسانیت؟! پیش کش تو که شاید درک مفهوم سنگین انسانیت برای ناانسان هایی چون تو اندکی دشوار باشد
    تو حتی ذره ای بوی از عاطفه مادر و فرزندی که حتی قلب هر حیوانی را به سبب غریزه اش به آتش می کشد هم نبرده ای
    غریزه ای که همه حیوانات آنرا دارا هستند
    بزرگی گفت انسان حیوان ناطق است و خیل عظیمی از اندیشمندان تایید نمودند...
    که یعنی بجز قدرت تکلم همه صفات آدمیان و حیوان ها با هم یکسان است.
    دقت کن!به جز توانایی سخن گفتن تو هیچ تفاوتی با آن حیوان نداری!!و هیچ برتری نیز...

    بیاید خواستار مجازاتی درخور برای قاتلان خرس ماده و توله هایش باشیم.
    محل وقوع این جنایت هولناک:سمیرم اصفهان
    لینک دانلود فیلم
    http://isdle.ir/news/files.php?file=Animal_Rights_Watch_ARW_1771_874511552.wmv

    لطفا اطلاع دهی کنید
    واقعا متاسفم واسه تلخ کردن اوقاتتون
    اما نتونستم ساکت بشینم...:(
    درباره این جریان بخوانید:

    http://pegahiran.blogfa.com/post-58.aspx
    http://pegahiran.blogfa.com/post-57.aspx

    پاسخحذف
  16. درود درود درود فرشید جان شیر مادرت حلال که افکار این بچه های نادانی که پشت سر سگهای زردی چون یزدی که برادر شغال هستند راه افتادند و شعار اصلاح طلبی سر دادند را کمی اگاه کردی که شهدای واقعی چه کسانی هستندوچهره واقعی این نامردها را آشکار کردی احسن داداش گلم

    پاسخحذف
  17. شرافت گروهی دیگر از افسران شاه در انقلاب ۱۳۵۷: افسران شلوار زرد پادگان قلعه مرغی:وطن فروشان در لباس سربازی
    http://kherad.mxf.yuku.com/attach/view/ma/80f5e69884c0bb28e2a35270f529673fefe525fd.pdf

    پاسخحذف
  18. سبحان الله.الله اکبر.چقدر تاریخ بیرحمه!الله اکبر.سبحان الله.هنوز نیم قرن از ان ناسپاسی بزرگ سال 57 نگذشته که اینگونه از اعدام شدگان سال 57 بخوبی یاد میشود.تازه هنوز همه مدارک و واقعیتها اشکار و بیان نشده.اگه همه ی حقایق بزنه بیرون جه بسا از اعدام شدگان سال57 بعنوان شهید راه ازادی نام برده شود.سبحان الله ا.الله اکبر.بنازم به عظمت خداوند.بنازم به بزرگی خداوند.خدایی که نمیزاره ی قطره خون ناحق پایمال بشه.این خدا پرستیدن داره.این خدا بخاک افتادن داره.سبحان الله.الله اکبر.

    پاسخحذف